دومین نوروز ترنم کوچلو
دخترم سال نو مبارک از اینکه امسال شما در کنار ما بودی خیلی خوشحال بودی و با وجود تو سال خوبی رو شروع کردیم امیدوارم هرروزت پر از شادی باشه , و ما شاهد بزرگ شدنت باشیم
و اما ترنم در نوروز 1392
و اکنون یک سال گذشت و سال1393 رسید
این هفت سینو با تلاش زیاد با کمک بابا جون که واقعا واقعا زحمت زیادی کشید وقتی شما خواب بودی تونستیم درست کنیم چون همشو بهم می زدی
ترنم خانم موقع رفتن به مهمونی
عاشق گرفتن کیف مامانی بودی که باهاش بری مهمونی و اصلا کیف خودتو دوست نداشتی
اینجا هم خونه بابا محمد و مامان طیبه است
و این هم هفت سین خاله مهری که چون همش ماهی بود شما خیلی دوسش داشتی و از اول تا آخر ماهی ماهی کردی و نذاشتی یه عید دیدنی درست درمون کنیم
و این هم خونه عمو محمد
و ترنم در انتظار مهمانها
اینجا هم موقعی داشتیم میرفتیم خونه عمو محمد عید دیدنی شما یه ببعی دیدی و هممون تو خیابون وایستادیم تاباهش بازی کنی و اصلا ازش نمی ترسیدی برعکس مامانت که جرعت نمی کرد طرفش بره