سفرنامه نوروزی ترنم
دخترکم سلام مااز روز 5 فروردین به اتفاق عمو محمد و اذین جون و آقا احسان ساعت 9 صبح به قصد میبد راه افتادیم البته شما هم کمال همکاری را با ما کردی و صبح از خواب بیدار شدی و صبحونتونو میل کردین و در طول را استراحت می کردی و خیلی دخمل خوبی بودی حدود ساعت 12 به طرود رسیدیم که برای استراحت وصرف صبحونه توقف کردیم و شما هم چند تا عکس انداختین
و بلاخره ساعت 6 بعد اظهر به میبد رسیدیم و بعد از استراحت به جاهای دیدنی میبد رفتیم شما کلی ذوق می کردی و دوست داشتی همش راه بری
نمای بیرون کبوتر خانه
ترنم در حال سفالگری
نارین قلعه که بسیار بسیار خوش گذشت البته مادر طول سفر سعی می کردیم برای شما کفش نپوشیم چون کسی نمی تونست شمارو بگیره همش این ور اونور می دویدی
موزه گلیم میبد
ترنم در حال شتر سواری البته شتر ندید که سوارشد وگرنه حسابی بعد دیدنش ترسیده بود
و این هم ترنم در حال خرید سفال که البته بیشتر بازی می کرد
و این داستان ادامه دارد..............................