ترنم ترنم ، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 1 روز سن داره

عشق مامانی و بابایی

سفرنامه نوروزی ترنم

دخترکم سلام مااز روز 5 فروردین به اتفاق عمو محمد و اذین جون و آقا احسان ساعت 9 صبح به قصد میبد راه افتادیم البته شما هم کمال همکاری را با ما کردی و صبح از خواب بیدار شدی و صبحونتونو میل کردین و در طول را استراحت می کردی و خیلی دخمل خوبی بودی حدود ساعت 12  به طرود رسیدیم که برای استراحت وصرف صبحونه توقف کردیم و شما هم چند تا عکس انداختین     و بلاخره ساعت 6 بعد اظهر به میبد رسیدیم و بعد از استراحت به جاهای دیدنی میبد رفتیم شما کلی ذوق می کردی و دوست داشتی همش راه بری       نمای بیرون کبوتر خانه ترنم در حال سفالگری نارین قلعه که بسیار بسیار خوش گذش...
19 فروردين 1393

دومین نوروز ترنم کوچلو

دخترم سال نو مبارک از اینکه امسال شما در کنار ما بودی خیلی خوشحال بودی و با وجود تو سال خوبی رو شروع کردیم امیدوارم هرروزت پر از شادی باشه , و ما شاهد بزرگ شدنت باشیم و اما ترنم در نوروز 1392       و اکنون یک سال گذشت و سال1393    رسید     این هفت سینو با تلاش زیاد با کمک بابا جون که واقعا واقعا زحمت زیادی کشید وقتی شما خواب بودی تونستیم درست کنیم چون همشو بهم می زدی     ترنم خانم موقع رفتن به مهمونی  عاشق گرفتن کیف مامانی بودی که باهاش بری مهمونی و اصلا کیف خودتو دوست نداشتی  اینجا هم خونه بابا محمد و...
17 فروردين 1393

15 ماهگی ترنم با کلی تاخیر

                وقتی ترنم به ارایشگاه میرود........ وقتی باهم به ارایشگاه عمه زری رفتیم عمه جونات باهم تصمیم گرفتند که موهای شما رو صاف کنند و شما هم کاملا همکای کردی و کلی خوشت اومد ولی فقط برای نیم ساعت موهات صاف بود و دوباره فر خورد و رفت بالا و ما کلی خندیدیم           و اینجا هم سمنان منزل عمو جواد و ترنم در حال شیطنت            ...
16 فروردين 1393

14 ماهگی دخترکم

دخترکم عشقم نفسم سلام  می دونم خیلی دیر دیر برات عکساتو می زارم ولی درست از روز بعد از تولدت شما بسیار مریض شدی  و تب بالایی داشتی که باعث شد خیلی وزنت کم بشه و لی تازه بعد از دوهفته الان کمی بهتر شدی خدارو شکر تازه یه خطر بزرگ هم چند شب پیش برامون اتفاق افتاد که به خیر گذشت ولی ما خیلی ترسیده بودیم از اینکه هممون سالمیم خدارو شکر می کنم  ایشالا همیشه شاد و سالم باشی دخملم    و اینک ترنم در حال رانندگی  .............   و اینم خانوم خانوما تو اطاقش مشغول شیطنت راستی لباس قشنگشم مامان طیبه براش بافته دستش درد نکنه        ...
18 بهمن 1392

آخرین عکسهای تولد ترنم

اینم عکسهای آخر شب تولد که توی دوربین خاله مهری جا مونده بود       ترنم و عمو محمدش      انم دفترچه یادگاری ترنم هست که بابا جلال براش درست کرده بود              و اینها هم هدیه های ترنم جون هست           ...
6 بهمن 1392

تولد تولد تولدت مبارک

   ترنم خانم در حال رقصیدن قبل از اومدن مهمونا           ترنم و امیر علی در حال قهر کردن از راست به چپ ستایش -تینا راضیه جون که اونم تولدش بود دینا وسحر دوستای ترنم ...
2 بهمن 1392

طراحی و تزئینات جشن تولد ترنم جون سری اول

سلام دخمل گلم بلاخره روزی که بهت قول داده بودم رسید در مورخ 92/10/26 جشن تولدت و با جشن دندونیت با هم گرفتیم خیلی خوش گذشت همه چیز همون طور که می خواستیم بود فقط یه تعداد از مهممونا کم لطفی کرده بودن و نیومده بودن ولی بازم ایراد نداره مهم اینه که به خودت خیلی خوش گذشت و خیلی خوشحال بودی و کلی قر دادی راستی روز قبلشم کلی مریض بودی ولی خدارو شکر اون روز با تلاش مامان طیبه بهتر شده بودی     ...
30 دی 1392