نام من خوشبخت است
نام من خوشبخت است صدایی توجهام را جلب کرد. با خود گفتم چه زیبا بود. آنچه را شنیدم. چه احساس زیبایی در من به وجود آورد. اولین بار بود از خود پرسیدم چه معنی میتواند داشته باشد. بچهها در حال بازی بودند و من در قسمتی از فضای بازیهای کودکانه متمرکز شده بودم و پدر و مادری که با مهربانی لحظههای بازی دلبند خود را همراهی میکردند، شاید بهتر باشد بگویم مشارکت داشتند، هر از گاهی فرزند خود را صدا میزدند و در هر بار صدا زدن لبخند شیرینی بر چهره کودک نقش میبست. هر چه این گفت و شنود بیشتر و مهربانانهتر میشد، من غمگین و افسردهتر میشدم. احساس سنگینی لحظات شیرینم را ربوده بود. نام کو...
نویسنده :
بابا و مامان
14:35